متن سخنراني در کانگرس بين المللي زنان
دکتورس زرمينه زمان دکتورس زرمينه زمان

هشتم مارچ

 شکوه جنبش انقلابی زن است،

 آنرا به جنبش متمدنانه سیاسی بدل کنیم.

8 مارچ 2008 میلادی

بنام خداوند بخشنده و مهربان

 

خانمها و آقایان !

برزنان جانباخته ی جهان وطن درود می فرستم و بشما مهربان ها سلام عرض می کنم.

روزهشتم ماه مارچ درتاریخ آزادگی و نافرمانی انقلابی زن فراموش ناپذیراست. هزارها زن پیش از آن روز وصدها زن پس از آن، جانباخته اند وما دست کم همین کمترین دست آورد سیاسی در فعالیت و مشارکت زنان را مرهون خون و خشم آنها هستیم.  قریب بیک سده میشودکه، جنبش سیاسی زن در تقویم بشری خودش را علامت میدهد. این افتخار رنجنامه ی زنان سراسر عالم است، پس در پاسدارای از آن متحد شویم.

زن اگرآتـش نمیشد خام میماندیم ما      ناچکــــیده بــادۀ درجــام میماندیم ما

زن اگرمارانمی بخشیدعمری بردوام     بی تعلق بی نسب، بی نام میماندیم ما

                                                                       میرزا تورسن زاده

نشست کنونی در زادگاه جنبش رهایی زنان اروپا ( مرکزاروپا ) برگزار شده است، پس مادرجایگاه همان مومن ترین زنانی قرار داریم که، از جان خویش مایه نهادند تا مزرعه سرخ آزادگی ورهایی را آبیاری کنند و نیم بشریت با الهام از آن در تمدن پیشرفته امروز سهم مناسبی داشته باشد. بدین جهت میخواهم بگویم که، بر روان پاک آن دلاورزنان درود و یادشان گرامی باد.

هشتم مارچ نه یک جنبش چپی محض، بلکه یک جنبش انسانی مطلق است. جنگ ایدیولوژیک باعث شده است که طیفی از انسانها در سراسر عالم از احترام و شکیبایی نسبت به آن خودرا محروم کنند. این جنبش وشورش انقلابی قیام واستقامت زنان بود در برابر قوانین و موازین نظامهای مطلقه ی استبدادی و نیز پاسخی بود برای هر فلسفه واندیشه ی حامی نظامهای ستمگرو بهره جو. درآن روزگار یک ملیون زن از این خیزش و کوشش رهایی خواهانه آشکار وپنهان حمایت میکردند.

اما با دریغ درجامعه ی ما دولتها و نهادهای اجتماعی و سیاسی، نیاموخته اند که درخانه و کارگاه، دراداره و آموزشگاه چند شمع روشن کنند و دقایقی برای حرمت یاد قربانیان آزادی زن خاموش بمانند. البته برخی احزاب و جریانها بدلیل فرهنگ وگرایش خاص خویش از این روز نکوداری کرده اند، اما هنوز فرهنگ پاسداری و ارزش گذاری دراندیشه ی اجتماعی ما جاگیر نشده است. 

زنان سرزمین ما بدترین نمونه رنج و استبداد را تجربه میکنند. درحالیکه از پایه گذاری آیین آزادگی زن قریب یک سده می گذرد، اما هنوز قوانین و اوامر برای زنان ما بوی گورستان و مرگ میدهند. آتشسوزی زنان، خودکشی، فروش فرزندان، تن فروشی، تگدی درکوچه ها، بیکاری و درماندگی، خشونت مرگ فرجام، بی احترامی، دست وپا شکستنها، هلاک نمودن درخواب، تیرباران، سنگسار وهزار گونه آزاردیگر سرنوشت زن افغانستان است. پس سده ی آزادی ما آغاز نشده است، بیایید تداوم جنبش انقلابی زنان یک سده پیش جهان را به جنبش متمدنانه ی سیاسی امروز بدل کنیم.

من خود هم عضو رهبری یک نهاد خیریه غیر دولتی هستم بنام " اطفال به ما نیاز دارند". این نهاد خیریه ی آلمانی غیر دولتی با مسولیت آقای دیونده در سال 2001 تشکیل شده ودر سال 2002 بکار عملی پرداخته است. انجمن درپی کوشش نیکو کارانه و رضامندانه خود توانسته است قریب به پانصد کودک و نوجوان معیوب ومعلول وطن را یا از مرگ برگرداند ویا 95 درصد به سلامت معالجه کند. صادقانه اعتراف کنم که خیلی کار دشوارو رنج آوراست، اما میخواهم بگویم که بسیار افتخار آفرین هم هست. بعنوان یک پزشک عرض میکنم، از آنگاه که به نیروی نیکوکاری وبه نیک اندیشی دراین زمینه آغازکرده ایم، با دهها خانواده و شخصیت های خوبمان از هموطنان خیر اندیش و نیکو کار آشنا شده ایم و آنها نهاد مارا بصورت بسیار انسانی و صادقانه حمایت نموده اند. اینست که ما حس نفرت، دشمنی و بد اندیشی نسبت به دیگران را از خود دور می بینم.

مااتحادیهء دیگری هم داریم بنام پزشکان افغانستان، این نهاداتحادیه پزشکان افغانستان درالمان است. رییس این نهاد آقای دکتر دادرس است، و من عضوهیأت رهبری آن هستم. انصافا این دونهاد در تجربه کار اجتماعی مارا به افقهای دورتر وتلاشهای بیشتر امید وارکرده است.

 پیشرفت درست برنامه ها درزمینه ی اجرای خدمات بهداشتی اطفال، این شجاعت را بما داد، تا در تفاهم با همکاران و برخی دوستان برای ایجاد پروژه مبارزه با مرض دیابت ( تکلیف شکر ) نیز دست بکار شویم.

مبارزه با " دیابت " پروژه جدید من است، چون درمانگاه و بیمارستان بیماری دیابت یا به اصطلاح مرض شکر در شهر ما ایجاد شده است، من به همکاری برخی دوستان المانی ام این پروژه را بررسی کرده ایم. طرح آن داده شده است و امیدوارم بزودی بتوانیم کار درمان بیماران شکر در افغانستان را که توان مالی  ندارند، بخوبی آغاز کنیم.

ما نخستین مزیت این اقدامات گوناگون را در تحکیم اندیشه و تقویت توانایی خویش می بینیم. برخی دوستان شخصی ما هنگامیکه از بیکاری، بی برنامگی و کم فعالیتی خود دراین ممالک اظهار میکنند، بیاری تجربه  میفهمیم که آفات و تبعات بیکاری وعدم انطباق فرهنگی زجرشان میدهد. چنین کسانی ناچاراند تانسبت بدیگران عیب جویی کنند، گمان زنی نمایند وعمدتاً ناسازگار شوند.

 بقول مولوی بزرگ:

هرکسی کوعیب خود دیدی زپیش        کی بدی فارغ، از اصلاح خویش

غافلند این خلق ازخود ای پدر!          لاجـــرم گویند عیب همدیگــــــر

وانکسیکه او ببیند روی خویش          نور او ازنـور خلقان است بیش

به اتکای علم واعجاز دانش انسانی، میتوان بر چند نتیجه گیری در مورد بحران زندگی مردم درداخل ومشکلات فرهنگی مهاجران ما درغرب را بدست داد. مثلاً:   

سرنوشت مردم ما گریز اززندگی بسوی مرگ است، گریز از اتحاد بسمت اختلاف است، گریز از همکاری و تفاهم جانب ناباوری و بی اعتنایی است و گریز از رواداری به استقامت ناروایی و بیهوده اندیشی است. مامردمی هستیم پرورده اشکال خشونت و بی مهری، لذا برای همه ناتوانیهای خویش از سوی علم دلالتهایی داریم.

پس از طرح اندیشه های گوناگون و با مشورت شماری از دوستان خود، جسارتاً میخواهم از محضر شما خواهران و خانمهای بیدار؛ شما برادران و مردان آگاه، که از گرم وسرد روزگار بهره کافی دارید؛ دعوت نمایم که، نمونه کارمارا برای خدمت به مردم فقیر افغانستان وارد تجربیات مستقیم خویش بسازید وبا نیروی صداقت و لیاقت به توسعه ی این نمونه از کارها بپردازید. در صورت نیاز به آگهی بیشتر، در بیرون تالار اسناد ومدارک روی میز قرار دارند، همه میتوانند از آن کاغذها استفاده نمایند.

من امیدوارم با جملات کوتاه وبیان خیلی مختصر، توجه شمارا به مسایل نابسامانی جامعه ی مهاجرت وغربت معطوف ساخته باشم. ما انسانهای شرقی اصولا بیش از آنکه به همفکری وتوافق نزدیک شویم، به مخالفت و گریز ازهم احتیاج داریم. سید جمال الدین گفته بود: " شرقی ها وازآن جمله افغانها دارای یک عیب بزرگ اند و آن اینستکه، با اتحاد اختلاف دارند و با اختلاف اتفاق" این امرنا بسامانی ذهنی و پریشان رفتاری ما را علامت میدهد. بدینگونه میدانیم که ناکامیهای سیاسی، خشونتهای مقاومت و حاکمیت بامردم، فقر و بیکاری جامعه، حضور نیروهای برهم زننده و مافیایی درکشور، سی سال جنگ وبراندازی و ... دهها پیامد شوم و نتیجه ی مغموم داده است.

پس جهت انجام کارهای سودمند برای مردم درمانده افغانستان اگر برای شما میسر باشد دراین مورد اندیشه بفرمایید و بخاطر مشارکت وسیعترعمل خودرا بما ومارا بخود همسو تلقی کنید. متن پیشنهاد های من ازاین قرار است:

1- مهمترین وظیفه برای مامدعیان اشراف برآینده آزاد وسکولار زنان افغانستان آنستکه، جنبش انقلابی یک سده پیش آنهارا به جنبش متمدنانه و مدرن سیاسی ارتقا بدهیم. پاسداری از اندیشه ی آزادی زن؛ جز به همبستگی و تفاهم همه گروهها و طیفهای فکری زنان میسر نمیشود. پس در این راه، نه فردا بلکه همین حالا وارد عمل شویم.

2- مردم افغانستان به همگرایی و همسویی محتاج اند، اختلاف و خشونت تبلیغاتی باید توقف داده شود، پس یکی از بهترین زمینه برای این امر اقدام ومشارکت شما زنان ومردان نیک اندیش است در ایجاد " بنا "( بنیاد نیکوکاران افغانستان"). تشکیل جامعه ی نیکو کاران به ابتکار شما زنان دلاور ومردم دوست، خود یک فرصت تفاهم و مدارای سازنده برای زن کشور ماست.

3- با استفاده از تجارب آنهاییکه در ایجاد انجمنهای خیریه پیشتر از امروز آغاز نموده اند، دست بکار شویم و خودرا از ناتوانی، بی اطلاعی، بی برنامگی وبرخی وسواسهای ناصواب دیگر برهانیم. ما به لحاظ همکاری با شما آماده هستیم، شما نیز برای آغاز کار دست و آستین بالابزنید تا باهم درماندگان و بیچاره زنان افغانستان را دستگیری کنیم.  

4- من پیشنهاد میکنم بمنظور مدنی نمودن جنبش همبستگی زنان افغانستان، همین امروز درهمین مجلس، طرح نهاد جدیدی بنام " شورای تفاهم زنان افغانستان دراروپا " یا " نهاد مشترک زنان افغانستان در اروپا"  را وارد قطعنامه بسازیم. پیام ومحتوای این فراخوان باید به همه گروههای مهاجران مار دراروپا دست بدست شود، تا ایشان نیز خودرا در تصمیم ما شریک ببینند. اکنون طرح آن میشود، اما بزودی مجلس تشکیل آن را فرا هم کنیم.

5- از نام اتحاد و تفاهم جامعه زن افغانستان، نگذاریم بیش ازاین پریشان و نا توان شویم. باید دیوارهای ایدیولوژیک و گروهی گذشته، که مارا در حلقه های بسته ی فکری قرار داده بودند، بر اندازیم و بسوی افقهای روشنتر فردا پابه نهیم. همه ی حقیقت در اندیشه های ما نبود ونیست، آن دیگران نیز حقیقتی دارند که باید تمکین شود.

با درود دیگر بار به پیشگاه زنان صبور افغانستان و با نثار آفرین بر شما دلاور بانوان و خانمهای  زحمتکش که دراین جا گرد آمده اید. البته از برادران و مردانیکه این مجلس را بهمت عالی خویش با شما خانمها یکجا برگزار نموده اند، سپاسگزاری نموده از اقدامات نیکو ی ایشان هم صمیمانه قدر دانی میکنم. برگزار کنندگان این مجلس سلامت باشند.       

 

 


April 14th, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
بیانات، پیامها و گزارشها